کامیار پسرناز من

روزگار این روزای کامیار جونم

1390/7/24 17:07
نویسنده : مامان مرجان
1,129 بازدید
اشتراک گذاری

بیست ماهگیت مبارک عزیز دلم

 

gift

 

میخوای بدونی که این روزا چه کارایی میکنی لبخند 

اول از همه بگم انقدر بزرگ شدی که به من دستور غذایی میدی. چند روز پیشا بی مقدمه یه هویی اومدی گفتی مامان ماکا ... ماکا ایخوام یعنی ماکارونی میخوام از انجا که ماهم ماکارانی در بساطمون نداشتیم مجبور شدیم یه قابلمه کوچولو برای شما درست کنیم و شما هم با اشتهای فراوون میل کردیeat ... نوش جونت مامانی.

اما همش این نبود دستور سوپ و کباب هم بهم دادی و البته مامان جون مهربون با کلی عشق و علاقه آنها رو هم برات درست کرد.ماچ

تقریبا هم هر روز صبح تخم مرغ یا به قول خودت توخ مغ میخوری cookالبته نه کامل ولی کاچی بعض هیچی

niniweblog.com

از سرگرمیهات: هم یکی خوندن کتابه که من عاشق مطالعه کردنت هستمstudying این کار رو با جدیت تمام و هر شب انجام میدی به این ترتیب که کتابت رو میاری پیش من و میگی میخونیم ... میخونیم ... میخونیم ... و مدام تکرار میکنیchatterbox 

عاشق بازی با سه چرخه ات هستی و بهتره بگم 40 درصد از وقتت رو در روز به هل دادن آن اختصاص میدی. نیشخند

زیاد اهل تلویزیون یا به قول خودت تلزون نیستی ولی سی دی "بانی نی" رو دوست داری و نگاه میکنی tv

عاشق بازی با ملافه هستی و خیلی برات سرگرم کننده است ملافه ات رو میاری میگی سر ... اوسری .... یعنی مثل روسری سرم کن . تازه اگر هم کلیپس کوچولو گیر بیاری یا کلیپسهای من یا گل سرهام یا حتی بیگودی سریعا تقاضا میکنی که به موهات بزنم و بعد میری جلوی آینه خودت رو نگاه میکنی و میگی خوشجله (خوشگله ) thumbs up

یکی دیگه از کارهای مورد علاقه ات نقاشی کردن یا به قول خودت ناقاشی هستش که معمولا عصرها سراغش رو میگیری و من دفترت  با مداد رنگیهایی که بابا روز اول مهر برات خرید رو میارم و تو اول نقاشیهایی که با هم قبلا کشیدیم مرور میکنی و اسم هر کدوم رو میگی  گاو cow.... هاپوpuppy dog eyes - New!..... زنبور bumble bee و خیلی چیزای دیگه البته صدای هر کدوم رو هم میگی

نقاشی دکتر کپی رو هم برات کشیدم که تو میگی دکتو کپی ای  monkeyیا یه چیزی شبیه به اینخنده بعد مدام میگی دست ... دست  ... دست ... دستت رو میزاری رو صفحه و میخوای که دور دستت رو با مداد بکشم بعد که تموم میشه میگی ناخون .... بعد هم میگی انقوشتر ( انگشتر) hee hee یه وقت هم که چشم منو دور میبینی روی کابینتها چند خطی با مدادهای رنگی آثار هنری ات رو ماندگار میکنی I don't know

یه سر گرمی دیگه که داری تماشای لباسشویی هست که وقتی با سرعت تند میچرخه تو دستت رو تو گوشهات میکنی و مدام میگی ایچخه ... ایچخه not listeningیعنی میچرخه

یه بازی دیگه هم که دوست داری اسمش رو گذاشتی بازی کدوم تعجب همون بازی که اشکال هندوسی رو باید از سوراخ مربوط به خودش بندازی تو. تو خیلی زود این بازی رو یاد گرفتی تقریبا از دو ماه پیش thumbs up هر کدوم از اشکال رو میگری دستت مدام میگی کدوم ... کدوم ... کدوم ... و وقتی جای مربوط به اون رو پیدا میکنیidea با خوشحالی فریاد میکشی ایناااااااا .rock on!

اسم خیلی از اشکال رو هم بلدی داییه (دایره) مببع (مربع) مثلثل (مثلث) بیزی (بیضی) متطیل (مستطیل) سیتاری (ستاره) قربون هوشت برم گلمhigh five

مدتیه که شبا همش خواب میبینی و گاهی با صدای بلند قهقهه میزنی خنده گاهی هم میگی نکون (نکن) حالا نمیدونم چی میبینی گاهی میگی بیدی من (بده به من)گاهی هم میگی خودش خودش که البته منظورت خودته اما من که سر در نمیارم چی میبینی I don't know

niniweblog.com 

از شیرین کاریهات:هم بگم که چند روز پیش برای یه لحظه چشم ازت برداشتم و یه هویی صدای مهیبی شنیدم جیرینگگگگگگگگگگگگگگ.............  اومدم دیدم که واییییییییییی ........niniweblog.comشیشه میز تلویزیون خورد خاک شیر شده ریخته جلوی پات تو هم وایسادی بالاسرش و گریه و زاری میکنی چه جوررررر. شانس آوردیم که روی پا و دست و صورت نریخت وگرنه خدایی نکرده niniweblog.com

 

یه کار دیگه هم که البته شیرین کاری تو با همدستی پدرت بود اینه که بابایی تو رو میزاره تو ماشین سوئیچ هم توی ماشین و توniniweblog.com.......... قفل مرکزی ماشین رو میزنی و میمونی توی ماشین .......... این رو هم بگم که همه شیشه ها هم بالا بود خلاصه نیم ساعتی وقت صرف شد تا نجات پیدا کنی اولش فکر میکردی بازیه و عین خیالت نبود اما کمکم متوجه عمق فاجعه شدی و شروع کردی به گریه و صورتت رو چسبونده بودی به شیشه و فریاد میکشیدی با کون .... با کون( باز کن)niniweblog.com

 

تازگیها هم دستت میرسه و در آپارتمان رو باز میکنی و با خوشحالی میگی  ددبعد میری سراغ جاکفشی تا کفشهات رو بیاری و بعد دیگه بقیه اش گفتن نداره که چه کارهایی میکنم تا منصرف بشی البته اگر بشی. niniweblog.com

 

 در تراس رو هم بلد شدی باز کنی و تا غافل میشیم رفتی توی تراس البته چون تمیزه زیاد کاری به کارت ندارم.niniweblog.com

 

یه دفعه مامان عزیز برات تخم مرغ درست کرده بودی و نمیخوردی بهت گفت بدیم پیشی بخوره گفتی اوخوره بعد رفتی سمت در و داد زدی مووووو کجاییییی ؟؟؟niniweblog.com

 

 در آخر بگم که بعضی وقتها خیلی خیلی خیلی غرغرو میشی و آدم رو کلافه میکنی dizzy علتش رو هم نمیدونم شاید برای اینکه زیادی تنهایی، شایدم برای اینکه ما تو رو درک نمیکنیم و از تو انتظار داریم که درک کنی ما خسته و کلافه هستیم و وقت بهونه گیری نیست. این جور وقتها میشه که کلاهمون میره تو هم fight

مثلا وقتی یه چیزی میخوای باید همون موقع ظاهر بشه مثل یه جادوگریpraying اصلا هم عباراتی از قبیل  " صبر کن ..... اجازه بده ... الان .... یه لحظه .... " راست کارت نیست .shame on you

مثلا کافیه بگیم بریم پارک مدام تکرار میکنی پارک ... سسره ( سرسره) تاب با چی (تاب بازی )chatterbox

حالا است که آدم نمیدونه چی کار کنه تا هر چه زودتر به پارک برسه.

 niniweblog.com

حرف زدنهات هم محشره چند نمونه برات بگم :

کاپی تر ============  کامپیوتر

                                            پو پو ====== ===   جیش بزرگ یا شماره 2 یا همون پی پی

شبار ============   شلوار

دغام ============  دماغ

یه لهجه خاصی تو ادای کلماتت داری نمیدونم یه جورایی مثل ارمنیا حرف میزنی.

"در هر صورت عاشقتمممممممم "

 niniweblog.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

سارا
22 مهر 90 18:44
سلام خوبي عزيزم؟ايشالله كه هميشه شاد باشي خوشحال مي شم بهم سر بزني و برام نظر بزاري بوس


حتما عزیزم پیشت میام
مامان رامیلا
22 مهر 90 19:45
نازی تولد ۲۰ ماهگیت مبارک گلم .
نازنین نرگس نفس مامان
23 مهر 90 0:07
چه پسری شدی کامیار جون یه پسر باهوش و خلاق که کلی کار جدید یاد گرفته قربون اون دستور غذا دادنت عزیزم راستی مامانی دختر من هم اصلا به تلوزیون علاقه نداره مگر شعر بخونن مثل خاله شادونه وگرنه اصلا کارتون نگاه نمیکنهغرغرو شدن رو هم که همه این غنچه ها دارن امان از بدخلاقی هاشون حالا خرابکاری ها هم که جای خود داره نقاشی روی کابینتالهییییییییییییییییییی به این پسر جیگر
مامانش
24 مهر 90 17:53
سلام بیست ماهگی مبارک. مهرادم لینکتون کرد. مرسی که به ما سر زدین
نازنین نرگس نفس مامان
26 مهر 90 0:38
باز اومدم شیرین کاریهات رو خوندم بلا بلا دیگه نری ماشین قفل مرکزی رو بزنی بمونی اون تو ها
سودابه
26 مهر 90 9:23
زنده باشه الهی . راستی که هر لحظه زندگی با این کوچولوهای ناز به یاد موندنیه .
میترا مامان مهرناز
27 مهر 90 15:32
عزیزم مبازکه بیست ماهگیت چقدرم بلا شده وروجک ما هم آپیم
نگين
28 مهر 90 13:55
سلام دوست خوبم ميخواستم فقط سلام و عرض ادبي كرده باشم . اميدوارم كه هميشه خوشحال شاداب سرحال و سلامت باشين
سودابه
18 آبان 90 3:01
عیدتون مبارک . خوش و سلامت باشید.
صبا
7 آذر 90 11:48
سلام عزیزم منم از آشناییت خیلی خوشحال شدم. در ضمن شیطنتای آقا کامیار خوشمزه خیلی به فاطمه من شبیهه. خدا حفظش کنه منم لینکتون کردم
نگين
7 آذر 90 15:38
سلام دوست خوبم اميدوارم كه هميشه خوب و خوش و سلامت باشيد .
زهره(مامان اهورا)
20 آذر 90 11:14
ماشاالله چقدر بزرگ شده آقا کامیار.... چقدر کارهای این بچه ها شبیه به همه... بووووووووووووووووووووووووس
مامان رادین
21 آذر 90 13:30
سلام چه پسر بامزه ای با کار های بامزه وشیرین ، خدا نگه دارش باشه .
ماجراجويي هاي جغله كوچولو
25 آذر 90 19:59
جغله: سلام .تبريك ميگم. وبلاگ خيلي خوبي دارين ايشالا خانوادگي سلامت و موفق باشين . مطالب وبلاگ من با عكسهاي خانوادگي بروز شد خوشحال ميشم تشريف بيارين لطفا نظر هم بديد. www.jegheleh.niniweblog.com
مامان ماهان
27 آذر 90 18:11
20 ماهگیت مبارکهههههههههههه عزیزم چقدر شیطون بلا شدی خدا حفظت کنه
164
29 آذر 90 15:42
لطفا همه به كد 164 www.mamos.niniweblog.comدر جشنواره ني ني وبلاگ راي بديم. مرسي از همكاريتون
بوبی
29 آذر 90 21:00
سلام کامیار جونم دلمون برات تنگ شده به مامان جون بگو چند تا عکس بزاره
ناهی مامان ویانا
1 دی 90 9:46
سلام پسر گل 20 ماهگیت مبااااااااارک عزیز خان
شهرزاد دختر خاله ات
7 دی 90 21:27
کامیار جونمممممممممم خیییییییییییلی شیطونیااااااا امیدوارم که قدر مادرت رو بدونییییییی که خییییییییییلی به خاطر تو زحمت کشیده عزیزم :
مامان آرتین
25 دی 90 21:30
الهیی ماشالله چه خوب حرف می زنه . چه خوب که اشکال رو یادش دادید . من همش فکر میکنم براش زوده!!!