کامیار پسرناز من

اولین آب تنی تو دریا

یوهووووووووووووووو رفتیم شمال   از کجا بگم از کجا شروع کنم راستش اول تیر ماه بود که رفتیم تهران . بعد از دو سه روز بابا پیشنهاد داد که بریم شمال یعنی سوم تیر ماه من اولش کمی شک کردم  که بریم یا نه اخه تو این هوا یه کمی ترسیدم که کامیار گرما زده بشه اما عکسای دوست جونای کامیار مثل عکسای ویانای گلم که تو شمال انداخته بود منو وسوسه کرد  و بار و بندیل رو جمع کردیم ساعت 5 بعد از ظهر به راه افتادیم وسطای جاده چالوس کامیار جون جون خوابش برد و من اونو گذاشتم رو صندلی عقب و خودم برای اولین بار جلو تنها نشستم بابا هم صدای موسیقی رو زیاد کرد و تو این پیچ و خمهای جاده یادی از ایام گذشته و شاید جوونی کردی...
27 تير 1390
1