کارهایی که کامیار شیطون ما انجام میده
اول از همه بگم که این روزا بازار حمام و آب تنی داغ داغه. هر روز پسر خوشگل ما یه آب بازی حسابی میکنه . بستگی داره که شکم مبارکشون کی کار کنه اگر ظهر باشه بعد از خوردن غذا ( البته مدتی پس از هضم غذا ) میریم آب بازی و حدود 20 دقیقه من باید بشینم و پر و خالی کردن آب و دست زدن زیر آب و شلپ شلوپ نگاه کنم تازه بعد از 20 دقیقه که میگم کامیار خوب حالا دیگه بریم میگه : نه و انقدر هم محکم میگه که آدم جرات نمیکنه بهش دست بزنه .......... خلاصه با هرکلکی که شده میارمش بیرون و دیگه حسابی مست خواب میشه و دو ساعت و نیم گاهی هم سه ساعت میخوابه..
چه خوب
چند روزیه که گوش شیطون کر پسر شیطون ما عاقل تر شدن و کمتر رو NERVE من میرن خودش مشغول بازی میشن و کمتر به جیغ و داد میپردازن .
کارهای بسیار جالبی ازشون سر میزنه مثلا :
هر چی که بهش میگی میگه .............. نه
من : کامیار مامان و دوست داری؟ .......... کامیار : نه
بابا رو دوست داری؟.............. کامیار : نه
حموم بریم؟ ........................ کامیار : نه
به میخوری؟ ..................... کامیار : نه
عشق منی ؟..................... کامیار : نه
ماه منی ؟........................ کامیار : نه
پسر منی ؟...................... کامیار : نه
دد بریم ؟ ............ یه مکث کوتاه ........ کامیار : بیم یعنی بریم
گاهی هم در مورد سوالات دیگه ای اینجوری پاسخ میدن:
من : پسر من کیه؟ ........ کامیار : من ( با دستش محکم میزنه رو سینش و به خودش اشاره میکنه)
عشق من کیه؟ ...... من
ماه من کیه ؟ ........ من
عسلم کیه ؟ .......... من
جیگرم کیه ؟ ............ من
خلاصه این بحث تا جایی ادامه پیدا میکنه به یه دنیا بوسه ختم میشه.
میرسیم به غذا خوردن :::: ایشون این روزا میل دارن که خودشون غذاشون رو میل بفرمایندبه همین علت من و بابایی مجبوریم که بشینیم کنار سفره ایشون و غذا هامون رو باهاشون شریک بشیم در آخر ما میمونیم و بشقابهای دستمالی شده توسط کامیار و البته غذا وبشقاب دست نخورده خود ایشون چون کامیار جان تمایل دارن با قاشق ما و در بشقاب ما غذاشون رو میل کنن.
نا گفته نماند که وقتهایی که کاملا گرسنه باشن مثل یه جنتلمن واقعی میشینه توی سفره مخصوص خودش و تمام غذاشو که توسط مامان جونش بهش داده میشه رو با اشتهای کامل ممیخورد و در آخر الهی شکر میکنه ( دستهاش رو میبره بالا ) و بلند میشه و میره اگر الهی شکر نگه به این معنی است که هنوز سیر نشده جالبه نه؟
خوابیدن جناب آقای کامیار :::: هنوز هم همون عادت قدیمی رو داره یعنی باید دست من تو دستاش باشه تا بخوابد دست هیچ کس دیگه ای رو قبول نداره تازگیها انگشتهای منو دونه دونه میبره نزدیک بینی اش بو میکنه نمیدونم چرا ولی از این کار لذت میبره .... من هم همینطور
بازیها ی مورد علاقه کامیار خان :::: عاشق بازی با توپ هستن به خصوص فوتبال با بابایی جونشون. لگو بازی هم از بازیهای مورد علاقشونه به طوری که روزی چندین بار انجامش میدن. فرصت هم پیدا کنن سراغ برچسبهای میکی موس میرن دو تا از اونها رو میچسبونن پست دستشون و مدام میگن تسسس ( یعنی چسب) . از سرگرمیهاش اینه که کشوی آخر آشپز خونه که پر از دستمال و دستگیره و پیش بند و ... روزی بیست بار خالی میکنه و میریزه توی لباسشویی بعد درش رو میبنده و میگه چخ چخخخخخخ ( یعنی روشن بشه و بچرخه )
ددر رفتن با کامیار :::: مساوی با توبه کار شدن علتش هم اینه که اصلا به حرفهات و اخطارهایی که بهش میدی توجهی نداره . هرکاری بخواد میکنه و هر جا بخواد میره ... عاشق هل دادن سه چرخه اشه . با ماشین هم که بیرون میریم مدام دکمه بالابر شیشیه ماشین رو میزنه هی بالاااااااا حالا پاینننننن . اگر مراقبشهم نباشی حتما خودش رو از پنجره به بیرون می اندازه . دیدن چرخیدن چرخهای ماشین های اطراف براش خیلی جالبه . بهش کمی هم بخندی میره میشینه رو پای بابایی جونش و میخواد رانندگی کنه ...... برف پاک کن رو میزنه ... بوغ میزنه ... چراغ نور بالا رو روشن میکنه ... خلاصه هر کاری که بخواد میکنه و هر نوع آتیشی رو میسوزونه
عصبانی شدن کامیار کوچولو :::: اگه در حین بازی وقتی غرق در بازیه زمین بخوره ... اون وقته که حسابی از دست خودش کلافه میشه و میزنه زیر گریه سرش رو تو هوا جوری تکون میده که اگه یه دیوار جلوش باشه حتما میخوره بهش.اگر هم وقتی باهات کار داشته باشه و بیاد بگه پا .. پا یعنی پاشو یا بلند شو و تو بهش گوش ندی مدام باسن مبارکشون رو پایین وبالا میکنه یعنی ین که دیگه عصبانی شده . تازگیها اخم کردن هم یاد گرفته ووروجک
صحبت کردن کامیار جون جون به سبک آدم بزرگا ::: دیگه از پس خودش بر میاد و منظورش رو میرسونه هر روز کلمات بیشتری یاد میگیره و مثل طوطی هر حرفی که بزنی برات تکرار میکنه حتی اگه مشغول بازی کردن باشه باز هم گوشش پیش تو تا چیزهای جدید یاد بگیرهکلامات رو بامزه میگه به خصوص اسامی رو .
اولین کلمه ای که یاد گرفت هواپیما بود که میگفت هوا الان میگه هوا پا ماه رو هم خیلی زود یادگرفت و عاشقش شد. کلید رو هم کامل میگه وقتی خراب کاری میکنه و یه چیزی رو میشکنه میگه شتسسس یعنی شکست . وقتی هم خوراکی میخوره دستش کثیف میشه میاد میگه اه اه اه دس دس یعنی دستم کثیفه بشورش. بچم خیلی تمیزه امان از موقعی که یه چیزی رو بریزه انقدر ناراحت میشه و تا وقتی تمیز نشه ول کن ماجرا نیست.